جدول جو
جدول جو

معنی ابن المنادی - جستجوی لغت در جدول جو

ابن المنادی
(اِ نُلْ مُ)
ابوالحسن احمد بن جعفر بن محمد بن عبدالله بن ابی داود البغدادی. وفات او به سال 334 هجری قمریابن الندیم گوید او عالم بقراآت و غیر آن بود و صد واند کتاب در علوم متفرقه کرده است و براعت او در علوم قرآن است. و از جملۀ کتب اوست کتاب اختلاف العدد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُلْمُ کَ دِ)
نام یکی از زهاد. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ ؟)
ابوالفتح محمد بن جعفر همدانی مراغی. حافظ و نحوی و اخباری بلیغ. معلم اولاد ابومنصور (قاهر خلیفه). و او راست: کتاب البهجه نظیر کتاب کامل. کتاب الاستدراک لما اغفله الخلیل. (از ابن الندیم). وفات 371 ه. ق
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ حَنْ نا)
حسن بن علی بن امرالله یا اسرافیل قسطنطینی (953-1012 ه. ق.). پدرش مدرس مدرسه حمزه بیک در بروسه بوده و مولد حسن قسطنطنیه است. او در آنجا بتحصیل ادب و فقه و غیر آن پرداخت وچندی مدرس مدرسه سلمانیه بود. در سال 999 بقضای حلب منصوب شد و در 1003 قاضی قاهره گردید و در ذی الحجۀ 1004 بمباشرت امور شرعیۀ شهر ادرنه و در جمادی الاّخر 1006 بار دوم بقضای مصر بازگشت و سپس شش سال در بروسا و بعض بلاد دیگر قضا راند. عاقبت آنگاه که حکومت رشید را به مصر بدو تفویض کردند بدانجا درگذشت. ابن حنائی تذکره ای مشتمل بر احوال و اشعار شعرای مملکت عثمانی از زمان ظهور آن دولت تا عصر خود نوشته است
لغت نامه دهخدا